دهی جزء دهستان مشک آباد بخش فرمهین شهرستان اراک، واقع در 48000 گزی جنوب خاوری فرمهین کنار شوسۀ اراک به قم، کوهستانی، سردسیر، سکنه 954 تن، آب از قنات، محصول آنجا غلات، چغندرقند، انگور، میوه جات، شغل اهالی زراعت و گله داری، قالی بافی، مزرعه کرک جزء این ده است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی جزء دهستان مشک آباد بخش فرمهین شهرستان اراک، واقع در 48000 گزی جنوب خاوری فرمهین کنار شوسۀ اراک به قم، کوهستانی، سردسیر، سکنه 954 تن، آب از قنات، محصول آنجا غلات، چغندرقند، انگور، میوه جات، شغل اهالی زراعت و گله داری، قالی بافی، مزرعه کرک جزء این ده است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
عملگی. فعلگی. زمین کندن و شخم زنی و گل مالی و نظائر آن: و در همه ممالک کسی را نگذاشت که به معیشت و عمارت ضیاع خود مشغول شوند الا همه برای او بقلعه ها و قصرها و خندقها زدن و کار گل کردن گرفتار بودند. (تاریخ طبرستان). یکی بندۀ خویش پنداشتش زبون دید و در کار گل داشتش. سعدی (بوستان). دگر ره نیازارمش سخت دل چو یاد آیدم سختی کار گل. سعدی (بوستان). چه بودی که پایم درین کار گل بگنجی فرورفتی از کام دل. سعدی (بوستان). در خندق طرابلس با جهودانم به کار گل بداشتند. (گلستان).
عملگی. فعلگی. زمین کندن و شخم زنی و گل مالی و نظائر آن: و در همه ممالک کسی را نگذاشت که به معیشت و عمارت ضیاع خود مشغول شوند الا همه برای او بقلعه ها و قصرها و خندقها زدن و کار گل کردن گرفتار بودند. (تاریخ طبرستان). یکی بندۀ خویش پنداشتش زبون دید و در کار گل داشتش. سعدی (بوستان). دگر ره نیازارمش سخت دل چو یاد آیدم سختی کار گل. سعدی (بوستان). چه بودی که پایم درین کار گل بگنجی فرورفتی از کام دل. سعدی (بوستان). در خندق طرابلس با جهودانم به کار گل بداشتند. (گلستان).
نوعی دراز که در قدیم بهنگام جنگ آنرا مینواختند. توضیح امروزه نیز در ولایات شمالی ایران (مخصوصا گیلان) بهنگام اقامه مراسم عزا داری (عاشورا) بندرت استعمال میشود
نوعی دراز که در قدیم بهنگام جنگ آنرا مینواختند. توضیح امروزه نیز در ولایات شمالی ایران (مخصوصا گیلان) بهنگام اقامه مراسم عزا داری (عاشورا) بندرت استعمال میشود
انکه دارای کار شغلی است، عامل والی حاکم: (پس شداد بخلیفتان خویش نامه نوشت بجهان اندر هر کجا پادشاهی وی بود امیران و خلیفتان و کار داران و وکیلان و استواران وی بودند و آنچه بدین ماند) (تاریخ بلعمی)، وکیل مامور، سکه زننده سازنده پول، مامور سیاسی که در غیاب وزیر مختاریا سفیر کبیر موقتا. نمایندگی دولت خود را نزد دولت دیگری عهده دار میشود شارژدافر یا کار دان فلک. هفت سیاره
انکه دارای کار شغلی است، عامل والی حاکم: (پس شداد بخلیفتان خویش نامه نوشت بجهان اندر هر کجا پادشاهی وی بود امیران و خلیفتان و کار داران و وکیلان و استواران وی بودند و آنچه بدین ماند) (تاریخ بلعمی)، وکیل مامور، سکه زننده سازنده پول، مامور سیاسی که در غیاب وزیر مختاریا سفیر کبیر موقتا. نمایندگی دولت خود را نزد دولت دیگری عهده دار میشود شارژدافر یا کار دان فلک. هفت سیاره